دردودل های مادردختری
سوفیای عزیزم دخترم دوست دارم کمی باهات درد و دل کنم، زمانی که این متن رو میخونی یه دختر جوان شدی و حتما قدرت درک درد و دلهای مامانو خواهی داشت. هم اکنون که مینویسم دوروزازواکسن چهارماهگیت میگذرد.بعدازگذرندان دوروزپرازاسترس برای من وهمراه بادردبرای شما. شماالان روپاهام خوابیدی ومن دارم برات مینویسم.راستشوبخوای خیلی دلم گرفته.انقدری که اشک توچشمام حلقه زده.نمیدونم دلیلش چیه شایدتنهایی شایدفشاراین دوروزکه بیشترازتوسوختم ودردکشیدم.نمیدونم هر چی هست منو واداشت تابرات بنویسم. دخترم دوست دارم زودزودبزرگ بشی تابتونم باهات درددل کنم باهات بخندم.باهات بیرون برم وخوش بگذرونم.آخه من که خواهرندارم وازمادرم هم که دورم اینه...
نویسنده :
مامان زهره
17:26