سیده سوفیاسیده سوفیا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

سوفیاقشنگ ترین بهانه زندگیم

دوران بارداری:تنهاکسی که وقتی شکمش رالگدمی زدم ازشدت شوق می خندیدمادرم بود.

از دل نوشته هایم ساده نگذر؛ به یاد داشته باش؛ این «دل نوشته» ها را؛ یک «دل»، نوشته ...! دوران بارداری من پرازاسترس،هیجان،گریه،خنده،غم وشادی بود. عزیزدلم تواین دوران مامانی تمام تلاششوکردکه به خوبی ازدخترنازش مراقبت کنه. اولین استرس مامانی زمانی بودکه یکی ازدوستام به اسم سمیه که خدا دومین نی نی را بهش هدیه داده بودبهم زنگ زد که حرکت نی نیشو توشکمش حس می کنه ولی من هنوزحرکت توراحس نمیکردم.تااینکه بعداز پرس وجو فهمیدم بچه ها باهم فرق میکنن.پسرها زودترتوشکم مامانشون شروع به حرکت می کنند. اولین باری که مامانی شماراتوشکمش حس کرد زمانی بودکه تو ماه پنجمم به تهران خونه اقاجونت رفته بود...
24 مرداد 1393
1