سیده سوفیاسیده سوفیا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه سن داره

سوفیاقشنگ ترین بهانه زندگیم

اولین های عزیزدلم

1393/5/25 15:24
نویسنده : مامان زهره
254 بازدید
اشتراک گذاری
  •  
  • اولین باری که چشماتوبازکردی همون روزی بودکه به دنیااومدی وتوراواسه ملاقات به اتاق آوردن.
  • اولین باری که ناخناتوکوتاه کردی زمانی بودکه تازه فقط دوروزت بود که زندایی لیلا به کمک عزیزمامانی زیرنورچراغ آشپزخونه ناخناتوکوتاه کردن.آخه دخترکوچولوم  وقتی به دنیا اومدانقدرناخناش بلندبودکه بینی وصورتتوناخن کشیده بودی وزخمشون کرده بودی.
  • اولین باری که  حمام رفتی زمانی بودکه فقط هفت روزداشتی وروزجمعه ششم تیربودکه زندایی لیلا وعزیزمامانی بردنت حموم .وای که چقدرشماحمومودوست داشتی وازحوضچه آبی که زندایی برات درست کرده بودلذت میبردی.
  • اولین باری که  بیرون رفتی فقط سیزده روزت بودکه بابابایی ومامانی وعزیزمامانی به حرم اقا امام رضارفتی.وقتی واردحرم شدیم صدای نقاره خونه میومدکه انگارمریضیوشفاداده بودن.نفس مامان زیارتت قبول.
  • اولین باری که  به مسافرت رفتی فقط 14 روزداشتی وبامامانی وعزیزمامانیت باقطاربه تهران رفتی.
  • اولین باری که خندیدی کمترازدوهفته داشتی.آخه دخترمن همیشه خندون ومهربونه 
  • اولین باری که حرف زدی کمترازپنجاه روزت بودکه گفتی اوقون
  • اولین باری که خودم تنهایی بردمت حمام زمانی بودکه فقط سه ماه وشش روزداشتی وهمش میترسیدم که آب توگوش ودهنت بره ویاسرمابخوری که خداراشکر به لطف خداهیچ کدوم ازاین اتفاقانیفتاد.
  • اولین باری که غلت زدی فقط سه ماه وبیست ودوروزت بودکه مامانی داشت ظرف میشست ویک دفعه متوجه شدغلت زدی.انقدرذوق کردم که شیرآب ونبستم و تندتندازت عکس وفیلم میگرفتم.
  • اولین باری که وقتی دستتو میگرفتم ازروبالشت کامل بلندمیشدی چهارماه وهفده روزت بود.قبلاهم این کارومیکردی ولی این دفعه کامل بلندمیشدی ومیخواستی بشینی .
  • اولین باری که پاهاتوتودستت گرفتی وباهاش بازی میکردی چهارماه وهجده روزت بودکه بااین کارکلی هم ذوق میکردی.
  • اولین باری که تولدرفتی فقط چهارماه وبیست وهشت روز سن داشتی که به تولدعلی کوچولوپسرخاله نرگس که تازه هشت سالش تموم شده بودرفتیم.
  • اولین باری که سعی کردی بشینی وبه کمک دستات نشستی شش ماه وچهارروزت بودکه روی تخت پارک قسمت تعویض کهنت نشستی ومن وعزیزمامانی کلی ذوق کردیم.
  • اولین باری که بدون کمک دستات نشستی شش ماه وپانزده روزت بود.
  • اولین باری که به کمک میزتلویزیون روی دوتازانوهات ایستادی شش ماه وشانزده روزت بود.
  • اولین باری که دندون درآوردی هفت ماه وچهارروزت بودکه مامانی وقتی دستشوبه لثت زدمتوجه دراومدن دندونات شد.دوتادندون پایینیات باهم دراومدن.وازفرداش وقتی غذابهت میدادم دندونات که خیلی کوچک بود ودیده نمیش وقتی به قاشق میخورد صدامیکرد.
  • اولین باری که دندون بالارودرآوردی هشت ماه وسه روزت بود.وتعداددندونای شمابه سه تارسید.دخترم ازاین زمان به بعدبودکه موقع شیرخوردنت زمانی که شیرنمیخواستی ویاسیرمیشدی سینه مامانی ودندون میگرفتی ومامانی هم ازشدت دردفریادمیکشیدوبعضی اوقات انقدردردم میومدکه به ناچاردعوات میکردم که دیگه این کاروتکرارنکنی.وهشت ماه وپانزده روزت بودکه چهارمین دندونت رودرآوردی.
  • اولین باری که روپاهات بدون کمک ایستادی هشت ماه وپنج روزت بودوهروقت می ایستادی مامانی کلی برات دست میزد وبعضی اوقات هم که نگات میکردمودست نمیزدم خودت برای خودت دست میزدی.
  • اولین باری که وقتی میگفتم بوس بده لباتوجلومیاوردی هشت ماه وبیست شش روزت بودکه تهران  خونه عزیزمامانی بودیم.وعزیزمامانی بهت یاداده بودبوس بدی؛دست بدی؛وحتی بزنی
  • اولین باری که وقتی میگفتم دست بده دستت رودراز میکردی هشت ماه وبیست وهفت روزت بودکه  تهران خونه عزیزمامانی  بودیم.
  • اولین باری که یک قدم راه رفتی نه ماه وپنج روزت بودکه ایستادی ووقتی گقتم بدوبیاتوبغلم دوتاقدم کوچولوراه افتادی وبعدشم خوردی زمین.
  • درسن ده ماهگی راه رفتی
  • درسن نه ماه وهشت روزگی ماهگی دودندان به دندان های بالاییی قسمت جلواضافه شد
  • درسن یک سال ویک ماهگی دودندان درقسمت پایین دهان اضافه شدکه باتب ودردزیادی همراه بودکه برات ژل بی حسی لثه گرفتم.
  • درسن یکسالگی وقتی بهت میگفتم موش شولباتوغنچه میکردی وبرای مامانی موش میشدی.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)